انجمن اوستا
be Avesta forum khosh amadid
etelaate system neshan midahad ke shoma be onvane mehman vared shodid
baray estefadeh az hameye emkanat bayad sabte nam konid
agar dar forum ozv hastid be hesabe karbari khod vared shavid.
_____
Avesta forum be yek modir talar ke tavanaie jazbe afrad va modiriyat mataleb ra dashteh bashad niazmand ast leza agar kasi davtalab be modiriyat ast darkhast khod ra az tarigh pm be fasatechnology@yahoo.com ersal konad.
_____
lahazate khoshi ra baraye shoma arezoo mandim
انجمن اوستا
be Avesta forum khosh amadid
etelaate system neshan midahad ke shoma be onvane mehman vared shodid
baray estefadeh az hameye emkanat bayad sabte nam konid
agar dar forum ozv hastid be hesabe karbari khod vared shavid.
_____
Avesta forum be yek modir talar ke tavanaie jazbe afrad va modiriyat mataleb ra dashteh bashad niazmand ast leza agar kasi davtalab be modiriyat ast darkhast khod ra az tarigh pm be fasatechnology@yahoo.com ersal konad.
_____
lahazate khoshi ra baraye shoma arezoo mandim
انجمن اوستا
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

www.Avesta.gettalk.net www.Avestachat.tk
 
Homeتغیر آدرس انجمنLatest imagesSearchRegisterLog in

 

 دفتر غمهایم

Go down 
AuthorMessage
EZRAIIL
پشتیبانی
پشتیبانی
EZRAIIL


تعداد پستها : 202
تاريخ عضویت : 2010-11-22
زادگاه : یزد

دفتر غمهایم  Empty
PostSubject: دفتر غمهایم    دفتر غمهایم  Empty2010-11-28, 20:35

هیچگاه لحظه جداییمان را حتی در خواب نیز ندیدم.
زندگی را بدون تو یک کابوس میدیدم ، آنقدر تو را دوست میداشتم که قلبم
هیچ احساسی به جز تو نسبت به هیچکس و هیچ چیز نداشت.
دنیا را با تو زیبا میدیدم و هر شب اگر از دلتنگی خوابی به این چشمهای خسته
و گریانم می آمد ، به شوق دیدار با تو به خواب میرفتم.
تو رفتی ، اما عشق در قلب من همچنان زنده است و قلب مرا می سوزاند.
هنوز هم یک مجنونم و منتظر تو هستم ای لیلی بی وفا.
این رسمش نبود ای بی وفا! محبت و وفا را از تو آموخته بودم ، معنای عشق
را تو به من یاد دادی ، اما اینک از دید تو دیگرعشقی وجود ندارد.
سخت است وداع با کسی که لحظه به لحظه به یاد او بودی و تمام زندگی تو بود.
به خدا این رسمش نبود قلبی که دیوانه وار تو را دوست میداشت را بشکنی.
دلت از سنگ نیز سنگتر است.
ای تنها بهانه برای زنده بودنم ، حالا دیگر بهانه ای برای زنده ماندن ندارم.
به چه عشق و امیدی زندگی کنم؟ خوشبختی؟ موفقیت؟
خوشبختی را با تو میدیدم و موفقیتم در گرو عشق تو بود.
تا اشک میریزم به من میگویی بچه ای و تا ابراز علاقه ای کنم به من میخندی
و هیچ احساسی نسبت به من و اشکهایم نداری.
تمام متنهایم در این دفتر عشق را همه از بی وفایی های تو نوشته ام و همه
صفحات این دفتر پر از غم و دلتنگی های من است.
دفتر عشقی که اینک یک دفتر پر از غم است.
دفتر غمم را باز میکنم و زین پس تنها از غم ها و تنهایی و بی وفایی های
تو می نویسم. پس بخوان ای مخاطب ، بخوان و درد مرا بفهم.
او که باید دردم را بفهمد دلش سنگ است و یک ذره احساس محبت و عشق
در وجودش نیست . او که باید بخواند نمی فهمد عشق چیست، شکستن یک
قلب چه دردیست. آری او که باید بخواند دیگر لایق این دفتر عشق و متنهایم نیست.
Back to top Go down
http://www.ezraiiltanha.blogfa.com
 
دفتر غمهایم
Back to top 
Page 1 of 1
 Similar topics
-
» دفتر عشق

Permissions in this forum:You cannot reply to topics in this forum
انجمن اوستا :: انجمن اوستا :: ادبیات-
Jump to: