انجمن اوستا
be Avesta forum khosh amadid
etelaate system neshan midahad ke shoma be onvane mehman vared shodid
baray estefadeh az hameye emkanat bayad sabte nam konid
agar dar forum ozv hastid be hesabe karbari khod vared shavid.
_____
Avesta forum be yek modir talar ke tavanaie jazbe afrad va modiriyat mataleb ra dashteh bashad niazmand ast leza agar kasi davtalab be modiriyat ast darkhast khod ra az tarigh pm be fasatechnology@yahoo.com ersal konad.
_____
lahazate khoshi ra baraye shoma arezoo mandim
انجمن اوستا
be Avesta forum khosh amadid
etelaate system neshan midahad ke shoma be onvane mehman vared shodid
baray estefadeh az hameye emkanat bayad sabte nam konid
agar dar forum ozv hastid be hesabe karbari khod vared shavid.
_____
Avesta forum be yek modir talar ke tavanaie jazbe afrad va modiriyat mataleb ra dashteh bashad niazmand ast leza agar kasi davtalab be modiriyat ast darkhast khod ra az tarigh pm be fasatechnology@yahoo.com ersal konad.
_____
lahazate khoshi ra baraye shoma arezoo mandim
انجمن اوستا
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

www.Avesta.gettalk.net www.Avestachat.tk
 
Homeتغیر آدرس انجمنLatest imagesSearchRegisterLog in

 

 ای کاش قدرش را میدانستم

Go down 
AuthorMessage
EZRAIIL
پشتیبانی
پشتیبانی
EZRAIIL


تعداد پستها : 202
تاريخ عضویت : 2010-11-22
زادگاه : یزد

ای کاش قدرش را میدانستم  Empty
PostSubject: ای کاش قدرش را میدانستم    ای کاش قدرش را میدانستم  Empty2010-11-28, 20:57

می دانستم روزی مرا تنها میگذاری ، و دوباره قلبم به عزای عشق می نشیند.
می دانستم عاقبت این عشق جدایی است و قلبم باید در حسرت تو تنها بماند.
کاش که عاشق نمی شدم و ای کاش هیچگاه تو را نمیدیدم.
با اینکه می دانستم روزی باید از غم جدایی ات اشک بریزم اما باز بازی عشق را
با تو آغاز کردم.
برو ای بی وفا ، تو که نمی دانی درد عشق بی دواست ، و نمی دانی عشق به چه
معناست ، همان بهتر که بروی و مرا تنها بگذاری ، میخواهم با تنهایی باشم ،
بسوزم و آخر سر نیز بمیرم.
می دانستم چنین روزی فرا می رسد که باید در غم عشقت بنشینم و این چشمهای
بی گناهم لحظه به لحظه برای این عشق بی فرجام اشک بریزند.
کاش که عاشق نمی شدم ، لعنت بر این سرنوشت و لعنت بر این قلب ساده ام.
برو ای بی وفا ، برو به همان سرزمین خوشبختی ها ، تا من نیز در سرزمین تنهایی هایم
برای همیشه و تا ابد بمانم.
با اینکه می دانستم عشقی در این زمانه وجود ندارد ، اما با تو آغاز کردم ، و انتظار چنین روز
تلخی نیز بودم که باید با عشق وداع بگویم.
برو که دیگر نه غروری برای شکستن دارم و نه اشکی برای ریختن.
غرورم را شکستی ، این چشمهایم بی گناهم را بارانی کردی ، قلبم را شکستی ، احساس را در وجودم کشتی ، دیگر چه میخواهی ای عشق.
اگر لیاقت این قلب عاشقم را داشتی به خدا جانم نیز فدایت می کردم.
برو و دیگر نیز به سوی من نیا ، زیرا باید پشت درهای قلبم برای همیشه بمانی.
دیگر نه احساسی از عشق در قلبم است و نه نامی از تو.
این روزها با تنهایی رفیقم ، با اینکه تنهایی پر از درد است اما من برایش عزیزم.
این روزها نه دیگر دردی در این قلب تنهایم است و نه دلتنگ تنهایی میشوم زیرا تنهایی همیشه با من است ، و رفیق لحظه های زندگی ام است.
می دانستم روزی فرا می رسد که باید بگویم ای کاش که عاشق نمی شدم
و می دانم روزی فرا می رسد که تو میگویی ای کاش که قدرش را می دانستم.
Back to top Go down
http://www.ezraiiltanha.blogfa.com
 
ای کاش قدرش را میدانستم
Back to top 
Page 1 of 1

Permissions in this forum:You cannot reply to topics in this forum
انجمن اوستا :: انجمن اوستا :: ادبیات-
Jump to: