انجمن اوستا
be Avesta forum khosh amadid
etelaate system neshan midahad ke shoma be onvane mehman vared shodid
baray estefadeh az hameye emkanat bayad sabte nam konid
agar dar forum ozv hastid be hesabe karbari khod vared shavid.
_____
Avesta forum be yek modir talar ke tavanaie jazbe afrad va modiriyat mataleb ra dashteh bashad niazmand ast leza agar kasi davtalab be modiriyat ast darkhast khod ra az tarigh pm be fasatechnology@yahoo.com ersal konad.
_____
lahazate khoshi ra baraye shoma arezoo mandim
انجمن اوستا
be Avesta forum khosh amadid
etelaate system neshan midahad ke shoma be onvane mehman vared shodid
baray estefadeh az hameye emkanat bayad sabte nam konid
agar dar forum ozv hastid be hesabe karbari khod vared shavid.
_____
Avesta forum be yek modir talar ke tavanaie jazbe afrad va modiriyat mataleb ra dashteh bashad niazmand ast leza agar kasi davtalab be modiriyat ast darkhast khod ra az tarigh pm be fasatechnology@yahoo.com ersal konad.
_____
lahazate khoshi ra baraye shoma arezoo mandim
انجمن اوستا
Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

www.Avesta.gettalk.net www.Avestachat.tk
 
Homeتغیر آدرس انجمنLatest imagesSearchRegisterLog in

 

 فصل عریان عشق

Go down 
AuthorMessage
EZRAIIL
پشتیبانی
پشتیبانی
EZRAIIL


تعداد پستها : 202
تاريخ عضویت : 2010-11-22
زادگاه : یزد

فصل عریان عشق  Empty
PostSubject: فصل عریان عشق    فصل عریان عشق  Empty2010-11-28, 21:30

اگر یک سال چهار فصل دارد ، اگر یک سال زمستانی دارد ، تابستانی دارد .
بهار من که گذشت ، همه فصل هایم به رنگ خزان است .
رنگ بهار را از یاد برده ام ، تو رفتی و تا به امروز شکوفه ای در زندگی ام ندیده ام.
تو رفتی و طوفان جدایی آمد و خاطره های سبز زندگی ام را با خود برد.
کجاست حتی یک برگ از آن خاطره های سبز؟
تو رفتی و فصل سرد وجودم آمد، فصلی عریان ، گونه ای پریشان ، چشمی گریان.
اگر در قلبم تنها تو را دارم ، هنوز هم باور دارم که باز هم تو را دارم ،اما من دیگر تو را در کنارم ندارم.
فصل عریان زندگی آمد ، فصلی که دیگر رنگ امید در آن نیست.
شاید رنگ زرد نا امیدی ، یا رنگ سیاه تنهایی به چشم بیاید.
به امید شکفتن غنچه ای در تنها گلدان باغچه قلبم نشستم اما افسوس که باران عشق نیامد و آن شاخه نیز خشک شد .
اگرچه این فصل ها بی رنگ و روست ، بی عطر و بوست اما همچنان همه فصلها برایم زیباست زیرا هنوز عشق تو در دلم زنده است و با عشق تو زندگی میکنم.
اگرچه رفتی و مرا با کوله باری از غم و غصه تنها گذاشتی اما هنوز به انتظار بهار نشسته ام ، بهاری که دیدن آن برایم یک رویاست !
شاید در این فصلها ، فصل سبز عشق فرا برسد ، شاید تا ابد نیز این فصلها همه یک رنگ به همین رنگ ، رنگ نا امیدی ، رنگ جدایی باقی بماند.
فصل عریان عشق ، فصل غم انگیز سالیست که تو را هنگام دیدار آخر در میان سیل اشکهایم میدیدم.
هنوز چهره خیس تو در چشمانم نقش بسته است ، هنوز دستهای گرم تو درون دستهایم یخ زده است .
شاید این اولین و آخرین فصل عشق باشد
ساعتها یک ساعت به عقب کشیده میشود، امروز نیز بی تو همان فصل عریان دیروز است.
Back to top Go down
http://www.ezraiiltanha.blogfa.com
 
فصل عریان عشق
Back to top 
Page 1 of 1

Permissions in this forum:You cannot reply to topics in this forum
انجمن اوستا :: انجمن اوستا :: ادبیات-
Jump to: